سروان ادوارد اشبرنهام، مردی خوشتیپ، پولدار و کارآزموده ی خدمت در هند است و به نظر می رسد که «یک سرباز خوب» ایده آل و تجلی ارزش های طبقه ی اجتماعی ثروتمند در انگلیس باشد. اما برای خالق این شخصیت، فورد مادوکس فورد، او همچنین، بیانگر فساد در هسته و اصل جامعه است. در زیر ظاهر جذاب و اتو کشیده ی اشبرنهام، ذهن و روحی زبده در فریب، تزویر و خیانت کمین کرده است. اشبرنهام در طول نه سال دوستی با مردی آمریکایی و هم رده با خود به نام جان داول، رابطه ی مخفیانه ای با همسر او، فلورانس، داشته و برخلاف داول، همسر اشبرنهام کاملا از این موضوع باخبر است. وقتی که کتاب یک سرباز خوب برای اولین بار در سال 1915 منتشر شد، تصویر رک و بی پرده ی این رمان از جامعه ای بی اخلاق که فقط به لذت های خود می اندیشد و برتری خود نسبت به دیگران را باور کرده، بسیاری از مخاطبین را از کوره به در برد. این اثر که شیوه و سبکی پیشگامانه و بی باکانه دارد، توسط داول ساده لوح روایت می شود؛ شخصیتی که فورد با استفاده از آن، کنایه هایی تلخ و گزنده اما فوق العاده هنرمندانه را خلق کرده است.