هزارتوی خاطرات انسان، تغییر واقعیات در حافظه و خودفریبی، موضوعاتی هستند که کازوئو ایشی گورو بیش از هر نویسنده ی دیگری مورد کنکاش و بررسی قرار داده است. ایشی گورو در رمان وقتی یتیم بودیم، مانند سایر رمان هایش، کاوشی خلاقانه، چندوجهی، طنزآمیز و خردمندانه از دنیاهای درونی و تأثیرات آن ها بر زندگی کاراکترها ارائه داده است. ایشی گورو در این رمان، به شکل درخشانی به تأثیر گذشته ی انسان بر وضع اکنون او می پردازد. پدر و مادر کریستوفر بنکس، پسری انگلیسی که در شانگهای در اوایل قرن بیستم به دنیا آمده، به شکلی بسیار مشکوک ناپدید شده و او در نه سالگی یتیم می شود. این شخصیت، پس از بازگشت به انگلیس، به کارآگاه شناخته شده ای تبدیل می شود و بیش از بیست سال بعد، در حالی که جنگ بین چین و ژاپن شعله ور است، برای حل پرونده ی ناپدید شدن والدینش به شانگهای بازمی گردد. وقتی یتیم بودیم، ترکیبی استادانه از داستانی فوق العاده جذاب و تسلط بر روایت است که دوران اوج کازوئو ایشی گورو را به رخ همگان می کشد.