به سبد افزوده شد
معرفی کتاب بازیابی امر محسوس
برای آنان که با هنر سروکار دارند و کسانی که در مورد آن می اندیشند، «اهمیت» خاص هنر امری بدیهی به نظر می رسد. هنر رازآلوده و مبهم است؛ غیرعقلانی است و از مسائل عینی به دور است؛ و در عین حال به شکلی عجیب با مهم ترین مسائل و دردهای عینی و ذهنی بشری و مافوق بشری سروکار دارد، و چه بسا همان جایی است که به امید یافتن «پاسخ» یا درمان این دردها باید در آن به جست و جو و تعمق پرداخت. از سوی دیگر، هنگامی که صحبت از این ویژگی آثار هنری به میان می آید بسیاری از ما با ژستی حاکی از افسون زدودگی و تیزبینی انتقادی می گوییم «حالا دیگر دوره ی این حرف ها گذشته است»، این حرف ها برآمده از تصورات «رمانتیک»ی هستند که پایه ای در واقعیت ندارند، و در حقیقت هنر هم فعالیتی زمینی و دستیاب مانند دیگر فعالیت های بشری است. اما این ژست عموما بیش از آن که برآمده از نگاهی انتقادی و راززدایانه باشد نتیجه ی تنبلی فکری و تن دادن به مجموعه ی دیگری از عادت های فکری و کلیشه های فرهنگی رایج است که در مقابل نگاهی که بی دلیل و بادلیل اثر هنری را جدی می گیرد با ژستی کلبی مسلکانه به ما می گوید که هنر را (هم) نباید چندان جدی گرفت، و خلاصه این که «زیر آسمان هیچ چیز تازه نیست» و از این طریق در واقع هر گونه حس مسئولیت، پاسخ گویی و وفاداری را از خود رفع می کند.