یازده نفر در شبی مه آلود و تابستانی، تاکستان مارتا را به مقصد نیویورک ترک می کنند. شانزده دقیقه ی بعد، اتفاقی غیرقابل تصور رخ می دهد و این افراد در اقیانوس ناپدید می شوند. تنها بازماندگان این حادثه، نقاشی به نام اسکات باروز و پسری چهار ساله است که آخرین عضو باقی مانده از خانواده ای ثروتمند و پرنفوذ به حساب می آید. با روایت عواقب این اتفاق تراژیک و گذشته ی مسافران و خدمه، معمای سقوط هواپیما، شکل اسرارآمیزتری به خود می گیرد. با برملا شدن دسیسه های مسافران، رویدادهایی به ظاهر اتفاقی، نشان گر توطئه ای بزرگ هستند: آیا مرگ این همه آدم تأثیرگذار و قدرتمند صرفا اتفاقی بوده یا این که دست خبیثی در پشت پرده آن را هدایت می کرده است؟ رابطه ی متزلزل میان اسکات و پسرک چهار ساله در قلب داستان این رمان می درخشد و باعث مطرح شدن سوال های مهمی درباره ی سرنوشت، ذات انسان و روابط بشری می شود.