کتاب ستون دنیایم باش، داستان رابطه ی دو نوجوان با نام های لیبی استرات و جک ماسلین را روایت می کند که به خاطر «قلدربازی» و آزار و اذیت از طرف سایر بچه ها، هم دیگر را ملاقات می کنند. لیبی که با نام «چاق ترین نوجوان آمریکا» بین قلدرها شناخته می شود، پس از سال ها دوری به خاطر سوگ مادر و سلامتی خودش، به مدرسه بازمی گردد. جک نمی تواند چهره ی آدم ها و حتی خودش را تشخیص دهد و این موضوع را از همه پنهان می کند. او برای جبران این ضعف، لیبی را تبدیل به یک سیبل برای حملات قلدرها می کند. اما لیبی می تواند از پس خودش برآید و اعتماد به نفس، شور و امید این شخصیت، جک را وادار می سازد تا به انتخاب هایش نگاه دوباره ای بیندازد.