زمانی که کِی لنسینگ با مردی ثروتمند به نام پیتر کارینگتون ازدواج می کند، به خوبی از شایعات پیرامون مرگ همسر اول پیتر، گرِیس، آگاه است. جسد گرِیس ده سال پیش و در زمان حاملگی او در استخر خانه پیدا شده بود. کِی درمی یابد که پیتر برای مدتی طولانی است که به خوابگردی مبتلاست و از کابوس های گاه و بی گاه نیز رنج می برد. زمانی که پلیس برای دستگیری پیتر به اتهام درگیری در قتلی دیگر، در خانه شان را می زند، کِی از این می ترسد که ممکن است با قاتلی خوابگرد ازدواج کرده باشد و تصمیم می گیرد تا حقیقت پشت این قتل های اسرارآمیز را بفهمد. اما آیا در رمان من این ترانه را شنیده ام این دو جنایت با هم ارتباطی دارند؟ و چرا هر زمان که کِی به مقبره ی خانوادگی نزدیک می شود، ترانه ای نامفهوم و ناشناخته را در ذهن خود می شنود؟