در رمان غریبه ای در شهر، دو شهر دورافتاده در کلرادو با نام های «هوپ» و «دیسپِر» وجود دارد که در میانشان چیزی جز جاده ای دوازده مایلی به چشم نمی خورد. در این رمان هیجان انگیز از لی چایلد، جک ریچر، مردی بدون ترس و بدون چیزی برای از دست دادن، به جنگ با شهری می رود که قصد جانش را کرده است. ریچر اصلاً توقع چنین اتفاقی را نداشت. او تنها داشت از دیسپِر رد می شد و سرش به کار خودش گرم بود. اما چند دقیقه پس از حضور او در این شهر، شخصی بالارتبه به بیمارستان منتقل می شود و ریچر با رفتن به شهر هوپ، خود را آماده ی نبرد با سازمانی می کند که در مکانی صنعتی و حصاربندی شده، کارهایی انجام می دهد که باید از چشم بقیه پنهان بماند. جک ریچر همانند همیشه با استفاده از هوش و مهارت کم نظیر خود، درگیر داستانی فوق العاده هیجان انگیز شده است.