در کتاب «حرفه رمان نویس» نوشتهی هاروکی موراکامی، یازده مقاله وجود دارد که برخی قبلا منتشر شدهاند و برخی دیگر تنها برای این مجموعه نوشته شدهاند. این مقالات با تمام چیزهایی سروکار دارند که میخواهید از این نویسندهی محبوب ژاپنی بپرسید؛ سوالاتی از این قبیل: «چگونه میتوان کلماتی ساده و در عین حال عمیق نوشت؟» و کمی پیش پا افتادهتر: «آیا درست است که شما حین بازی بیسبال متوجه شدهاید که قرار است نویسنده شوید؟» موراکامی در این کتاب از مشقات آغازیدن به نویسندگی میگوید. برای مثال او شرح میدهد که چطور در ابتدا نمیتوانسته جهان یا صدایی ادبی خلق کند که خود طاقت خواندنش را داشته باشد. بنابراین او یکی از پاراگرافهای بسیار سخت و پربار خود را به انگلیسی نسبتا سادهای برگرداند و سپس نتیجه را دوباره به نثر ژاپنی سادهای ترجمه کرد. او در این میان صدایی خنثی یافت که او را تبدیل به یکی از پر مخاطبترین نویسندگان جهان تبدیل کرد. سپس او دربارهی جوایز ادبی صحبت میکند. موراکامی اعلام میکند که نظرش این است که آنها اهمیتی ندارند. نه به این دلیل که او به اندازهای که ازش انتظار میرود برندهی این جوایز نشده بلکه حقیقت این است که این رویدادها ممکن است منجر به خودبزرگبینی، اختلال روانی و جسمی شوند. در واقع بیشتر از ارزشی که دارند، دردسر ایجاد میکنند: «جایزهی ادبی میتواند توجهها را معطوف به یک اثر خاص کند، اما نمیتواند به آن روح و زندگی ببخشد.» شما این مجموعه مقالات زیبا را در کتاب «حرفه رماننویس» میخوانید و به پایان میرسانید. در این راه قول میدهید که دیگر هرگز اجازه ندهید زندگی یا نویسندگی دوباره آنقدر پیچیده شود.