پرندگان میروند کجا بمیرند وقتی که همه داغدارند و به فقدان او فکر میکنند؟ جوانها در رفتن پیرها بیشتر دردمندند یا پیرها در فقدان جوانها؟ فرزندان برای پدرانشان بیشتر اشک میریزند یا پدران برای فرزندانشان؟ کدام بیشتر نگران دیگریست؟ حکایت پسران و پدران، داستانی متعلق به هزارههاست، از فرزندکشیها و به تماشا نشستنهای مرگ فرزند در پیش و پس از تاریخ تا مرگ پدر آغازین در روزهایی ابتدایی بشر نخستین، همگی داستانهای آغاز شده و تمام نشدهاند. کتاب «پرندگان به سوگ او می روند» یکی از همان داستانهای آغازین است که نقب زدن به دل شادمانی و اندوه را خوب بلد است و همین خود کفایت میکند برای آنکه سرخوشانه همراهش شویم و برویم به درون سادهترین و درعینحال عمیقترین قصهی پدران و پسران. رمانی که اسارت ما در چنگ زندگی پیشین را پیش رویمان گذاشته و بخشایش ممکنشده ولی فراموش نشده را یادآورمان میشود. پرندگان به سوگ او می روند رو به سوی همه دارد، همهی سوگواران خموشی که در خود و دیگریمان بازشناختهایم. داستان میل و خواست عظیم به تماشا، با ترس، اندوه، عشق و بی امید و اطمینان.