کتاب راه بی برگشت Rah-e Bi Bargasht

کتاب حاضر، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده‌اند. «درخت زمان»، «حبس»، «نشان»، «یاقوت»، «حریم»، «جنگل»، «آفتاب‌پرست»، «جوانی»، «نجات»، «عشق»، «جادوگر»، «تقدیر» و «ملاقات» عنوان‌های داستان‌های این کتاب هستند. در داستان «درخت زمان» می‌خوانیم: «امشب هم، مثل بعضی از شب‌ها، برای خواب به جایی نرسید. این طور مواقع باید در پناه صخره یا درختی می‌خوابید. دو درخت بلند را برای خواب آن شب انتخاب کرد. باید طلوع آفتاب به مسیرش ادامه می‌داد. چشم‌هایش را که باز کرد فکر می‌کرد صبح شده است، اما آفتاب طلوع نکرده بود. مطمئن بود صبح شده است اما نمی‌دانست چرا از طلوع آفتاب خبری نیست».