به سبد افزوده شد

مشاهده سبد خرید

کتاب دو رساله عرفانی در عشق Love

ناشر: منوچهری

نویسنده: احمد غزالی

مترجم: ایرج افشار

گروه بندی: فلسفی

75,000 تومان
25 %
موجودنیست!
  • قطع: وزیری
  • نوع جلد: شومیز
  • تعداد صفحه: 124
  • شابک: 9646382967
  • نوبت چاپ: 3
  • سال چاپ : 1385
  • کد محصول: 94550
  • بازدید: 448 بار
  • تاریخ آپدیت: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۱۴

معرفی کتاب دو رساله عرفانی در عشق

دو رساله عرفانی در عشق؛ السوانح فی العشق یا سوانح العشاق اثر خواجه احمد غزالی (457-520ق)؛ قدیمی‌ترین‌ کتابی است که به‌طور مستقل در موضوع‌«عشق‌» و معانی آن، به زبان پارسی نوشته شده است. سخن از عشق است و منظور از عشق در‌ حیطه‌ عرفان و تصوف اسلامی، بی‌شک همان عشق حقیقی (عشق مطلق یا عشق الهی) است و بس. معروفیت‌«ادبی‌-عرفانی» خواجه احمد، به‌واسطه رساله «سوانح» اوست‌. احمد غزالی‌، رساله‌ سوانح را در بیان زیبایی‌ آفرینش‌ یعنی «عشق» به‌ صورتی‌ مدون ساخته و تصنیف نموده‌ است‌. درواقع می‌توان گفت که سوانح اولین رساله‌ای است که درباره عشق‌ به‌ زبان پارسی نگارش و تدوین یافته است‌. خواجه احمد در رساله‌ سوانح‌، موضوع عشق را الحق به‌ زیباترین‌ وجهی به رشته تحریر و نگارش درآورده و با چنان استادی و پختگی قلم‌زده که‌ هیچ‌ کتابی در موضوع عشق به‌ پایه‌ آن‌ نرسیده است. سوانح‌، یکی‌ از مهم‌ترین کتاب‌هایی است‌ که‌ ازنظر زیباشناختی و روانشناسی عشق حائز اهمیت فراوان است.احمد غزالی در ادراک معشوق از حسن خویش‌، معتقد به لزوم وجود عاشق است. او می‌گوید دیده حسن از ادراک جمال خویش بردوخته است؛ او کمال خویش را در نتواند یافت، الا در آینه عشق عاشق که چون آینه‌ای در برابر معشوق، حسنش را به او منعکس می‌کند تا آن را بنگرد و این‌چنین، عاشق به ادراک معشوق نزدیک‌تر از اوست؛ چراکه معشوق به‌واسطه او جمال خویش را مشاهده می‌کند‌. ‌این‌گونه‌ است که وجود عاشق برای قوت خوردن معشوق از جمال خویش بایسته است. لازم به یادآوری است که عاشق و معشوق هردو از اشتقاقات عشق و دو اعتبار از اویند؛ بنابراین بیان این مطلب‌، استغنا و بی‌نیازی عشق و وحدانیت آن را با مشکل مواجه نمی‌سازد؛ این‌چنین از اصل عشق که قدیم است نقطه «ب» یحبهم صفت حق‌ در زمین یحبه‌گونه افکنده شد؛ بلکه آن نقطه درهم افکنده شد تا یحبه‌گونه برآمد‌؛ چون از این تخم عبهر عشق برآمد، تخم همرنگ ثمره بود و ثمره همرنگ تخم. به این معنا که هردو عشق یک صفت داشت و آن صفت عشق حق‌تعالی بود‌، به عشق‌بازی با خویشتن مشغول بنابراین عشق از حجاب تتق عزت خویش بیرون می‌آید؛ نزول می‌کند و تجلی می‌یابد؛ عشق که در مرتبه اطلاق حقیقت مطلق بود، در این مرتبه واسطه پیوند عاشق و معشوق قرار می‌گیرد. او در حسن و ملاحت می‌گریزد و از آن دام و دانه‌ای در راه عاشق فرا می‌نهد. در کان ابروی معشوق غمزه می‌شود و جان عاشق را هدف می‌گیرد تا او را در عشق تندپوی کند. عاشق را که چون موری توان سفر از سرزمینی به سرزمین دیگر نیست، شاه‌بازی می‌شود تا....